باورهای غلط، مهم ترین مانع شما برای موفقیت هستند. با تغییر باورهای غلط می توان سلامتی، ثروت، سعادتمندی و… را جذب نماییم و می توانیم تاثیر قدرتمند قانون باورها را در زندگی تان لمس نماییم. باورهای ما به منزله پنجره هایی هستند که ما از طریق آنها دنیا را تماشا می کنیم و برطبق باورمان احساس می کنیم و آن احساس ایجاد شده، طرز فکر ما را درست کرده و رفتارها و شخصیتمان را شکل می دهد.
انسان وقتی به دنیا می آید از همان لحظه تولد یادگیری را آغاز می کند. انسان از همان آغاز زندگی قادر به یادگیری است و این یادگیری از همان خانواده شروع می شود. کم کم الگوهایی را از پدر و مادر خود یاد می گیرد. با رشد انسان, او اطلاعات زیادی از خانواده و اطرافیانش دریافت می کند و با این اطلاعات ذهن او برنامه ریزی می شود، با افزایش یادگیری های او در ذهنش باورهایی شکل می گیرند. با بزرگ شدن انسان محیط یادگیری ها فراتر رفته و به مدرسه و جامعه کشیده می شود. شکل گیری باورهای انسان در گام نخست از خانواده شروع می شود و در نهایت به مدرسه و جامعه کشیده می شود.
در طول سالیان زندگی انسان این باورها، بارها و بارها تغییر می کنند، باوری جایگزین باوری دیگر می شود و یا باور جدیدی شکل می گیرد. شاید در کودکی باوری داشتید و اگر الان آن باورها را به یاد بیاورید به آنها بخندید. پس باورهای انسان قابل تغییرند و انسان توانایی تغییر باورهای خود را دارد.
باورهای غلط، مهم ترین مانع شما برای موفقیت هستند. اگر می خواهید در بلند مدت نتایج متفاوتی کسب کنید، باورهای غلط خود را اصلاح کنید. در این مقاله راهکارهایی برای برای تغییر آن ها ارائه شده است.
باور چیست؟
باور به چیزی گفته میشود که انسان به آن اعتقاد قوی دارد. در بیشتر اوقات به باور، ایمان هم گفته میشود. به تکرار چندین باره یک فکر باور می گویند. افکار شما در این جهان ارتعاشات و فرکانس هایی دارند.
باور عبارتست از : عمیق ترین رفتارها در سطح ناخودآگاه هر انسان
باورهای محدود کننده چیست؟
باورهای محدودکننده، باورهایی هستند که مانع بزرگی را در ذهن انسان ایجاد میکنند و به انسان اجازه نمیدهند که حتی آن کار را شروع کند. گاهی اوقات باورهای محدودکننده انسان را فلج و زمینگیر میکنند.
حتی اگر توانایی انجام کاری را داشته باشد، باور محدودکننده ذهن او را فلج می کنند و آن شخص از اینکه بتواند برای انجام آن کار اقدام کند بازمیماند و هیچ کاری انجام نمیدهند.
انسانی که باور محدودکننده دارد، حتی اگر شروع به انجام آن کار کند با کمال ناباوری نمیتواند آن کار را به درستی انجام دهد.
تمریناتی برای تغییر باورهای غلط
یک مثال نقض پیدا کنید.
یکی از باورهای قدم اول را انتخاب کنید که روی آن کار کنید و بقیه قدمها را ادامه دهید.
- برای باورتان، به دنبال یک نمونه مشخص باشید که آن باور درست نباشد. این میتواند تجربیات خودتان یا دیگران باشد.
بعنوان مثال: برای باور مردان خوشقیافه بی وفا و نامهربان هستند: این درمورد شوهر فلانی صدق نمیکند.
این قدم احتمال وجود اشتباه در باورتان را به شما نشان میدهد. در طول آن روز هر چه میتوانید مصداقهایی از نقض آن باور پیدا کنید. مثلاً اگر باورتان این است که “هیچکس من را دوست ندارد”، کل روز را به دنبال کسانی باشید که دوستتان دارند.
اگر بعد از 10 دقیقه تلاش نتوانستید نمونهای پیدا کنید، به سراغ قدم بعدی بروید.
این باور چطور به ضرر شما کار کرده است؟
به همه نمونههایی که این باور به ضرر شما کار کرده است فکر کنید، اینکه شما را از پیش رفتن در زندگی عقب نگه داشته است یا نگذاشته به چیزی که دوست دارید در زندگیتان برسید. یا حتی تاثیرات منفی که از نظر احساسی و عاطفی بر روی شما داشته است. این باور چه آسیبهایی در گذشته به شما زده است؟ آنها را یادداشت کنید.
وقتی وارد عمل میشویم تغییر ایجاد میشود و درد میتواند یک محرک موثر برای تسریع میل ما به تغییر است. وقتی به اندازه کافی درد را تجربه کنید، خواستار تغییر میشوید و برای آن وارد عمل میگردید.
حالا چشمانتان را ببندید و دردی که بخاطر این باور تجربه کردید را حس کنید. تجسم کنید، بشنوید، و احساس آن لحظهتان را درک کنید. سعی کنید تاجایی که ممکن است واقعی باشد.
ریشه را پیدا کنید.
- به عمق خاطرات گذشتهتان نفوذ کنید-کودکی، دوران نوجوانی، ابتدای بیست سالگی یا حتی سالهای اخیر. چه نمونههایی شما را به این نتیجهگیری رسانده است؟ مواردی مشخص پیدا کرده و آنها را با استفاده از تعداد کلمات لازم برای توصیفشان، یادداشت کنید.
نکته: بستن چشمانتان و تکرار عبارت آن باور در ذهنتان میتواند کمکتان کند. این احساساتی را تحریک میکند که برای پیدا کردن محل اصلی اتفاقات مربوط به آن باور کمکتان میکند.
بعنوان مثال: برای باور من به اندازه کافی خوب نیستم، فهمیدم که این باور در دوران کودکی وقتی مادرم بخاطر اینکه نمیتوانستم کارهایی که از من خواسته بود را همانطور انجام دهم که میخواست، از دستم خسته میشد، شکل گرفته است.
چشمانتان را ببندید و صحنه را مجسم کنید. آن صحنه را دوباره در ذهنتان زنده کنید و احساسی که آن لحظه داشتید را به خاطر آورید.
مفهوم جایگزین
اتفاق بیرونی که در مرحله 3 مشخص کردید، لزوماً به خودی خود مسئول شکلگیری باور ما نبوده است.
این ما هستیم که به همه چیز مفهوم میدهیم. تنها قدرتی که هر اتفاق بیرونی میتواند داشته باشد، قدرتی است که ما به آن میدهیم.
حالا به بقیه رویکردها و نگرشهایی که میتواند توصیفکننده اتفاق بیرونی که مشخص کردید باشد، فکر کنید. میتوانید وانمود کنید فردی دیگر هستید تا بتوانید آن اتفاق را از زوایای مختلف ببینید. برای مثالی که در بالا آوردم، اینکه نتیجهگیری کرده بودم، “من نویسنده بدی هستم”، چند نگرش جایگزین که میتواند توصیفکننده موقعیت باشد را عنوان میکند:
– معلمم روز بدی داشته است.
– سبک نوشتن معلمم با من متفاوت بوده است.
– من همیشه موقع امتحان دادن دچار اضطراب میشوم و همین باعث ضعیف شدن عملکردم در امتحانات میشود.
– شاید آن نوشته بهترین عملکرد من نبود اما یک اتفاق نادر بود.
چشمانتان را بسته و تصویر را از قدم 3 در ذهنتان مجسم کنید به استثنای اینکه دیگر به آن از این رویکرد جدی نگاه کنید. ببینید که برای انتخاب مفهومی که به آن اتفاق میدهید آزاد هستید.
حالا آن عبارت باور اولیهتان را کلامی تکرار کنید و ببینید چه حسی دارید. آیا احساس میکنید که واکنش احساسی شما به آن عبارت کمتر شده است یا دیگر وجود ندارد؟
از بین بردن باورهای غلط
- قدم اول:
چشمانتان را ببندید و یکبار دیگر صحنهای که در مرحله 3 پیدا کردید را تجسم کنید (موقعیتی که باعث شکلگیری آن باور شده است). حالا تجسم کنید که این تصویر در ذهنتان کمرنگتر شده است، مثل اینکه کسی چراغ آن صحنه را خاموش کرده باشد. حالا تجسم کنید که این تصویر از شما دور میشود، مثل اینکه آن صحنه در جعبهای قرار دارد که آن را از شما دور کرده و میبرند.
همینطور که صحنه دور میشود، تار شدن آن را هم ببینید. به دیدن آن صحنه و دور شدن و کوچکتر شدنش همچنان ادامه دهید تا جاییکه تنها چیزی که میبینید تاریکی محض باشد. حالا، یک نفس خوب و عمیق بکشید، طوریکه صدای آه از دهانتان بیرون بیاید.
- قدم دوم:
چشمانتان را باز کنید. حالا عبارتی را یادداشت کنید که مفهومی متضاد باور قبلیتان داشته باشد. مثلاً، من یک نویسنده عالی هستم، من لیاقت بهترینها را دارم، من آدم خوبی هستم و …
- قدم سوم:
چشمانتان را ببندید و خودتان را ببینید که با این باور که به تازگی ساختهاید زندگی میکنید. خودتان را بعنوان نویسندهای عالی تجسم کنید که پشت میز کار نشسته و مشغول تایپ کردن است. خودتان را تجسم کنید که در یک روز زیبای تابستانی مشغول پیادهروی هستید و فردی لایق و خوب هستید.
راز موفقیت را در سایت فرتاش مطالعه کنید
به جزئیات این صحنه دقت کنید. چه چیزی اطرافتان میبینید؟ چه صداهایی میشنوید؟ به چیزی در محیطتان دست بزنید. چه حسی دارید؟ احساس آن لحظه را حس کنید. احساس لذتی که در درونتان ایجاد میشود را حس کنید. میبینید که لبخند میزنید. حالا این تصویر را کمی روشنتر کنید مثل اینکه فردی یک چراغ دیگر در آن صحنه روشن کرده است. آنقدر به آن صحنه نگاه کنید که کاملاً راضی شوید.
حالا چه حسی دارید؟ سعی کنید دوباره عبارت باور اصلی را تکرار کنید. آیا به همان اندازه قبل اذیتتان میکند؟ اگر باز هم نسبت به آن واکنش عاطفی داشتید، مراحل را دوباره تکرار کنید.
به ازای هر تجربهای که به دست میآوریم که موجب ایجاد یک باور در ما میشود، گِل تازه یا جزئیات مشخصکننده برای ایجاد یک آدم گِلی اضافه میکنیم و بعد خودمان را به این آدم گِلی میچسبانیم، باتصور اینکه این آدم خودمان هستیم. فراموش میکنیم که ما همان دستهایی بودهایم که این آدم گِلی را ساخته است.
ما باورهای خودمان نیستیم. ما آن آدم گِلی که ساختهایم نیستیم. یادتان باشد که پشت هر باور، منبعی بوده است که بررسی را انجام داده، مفاهیم را درست کرده و آن معنی و مفهوم را به آن اتفاق بیرونی چسبانده است. این منبع بخشی از ماست – خودآگاه ماست. وقتی تجربه خودآگاه ما با نفسمان مخلوط شود، سردرگم میشویم و سعی میکنیم خودمان را به این اتفاقاتی که درغیراینصورت بسیار بیمعنی بودند، بچسبانیم.
مقاله صفحه اول گوگل تضمینی در سایت رسانه امین را بخوانید
مقاله ابزار سئو را در سایت رسانه امین بخوانید
مقاله کسب درآمد اینترنتی از سایتهای خارجی رادر سایت رسانه امین : مرجع آموزش بازاریابی اینترنتی بخوانید
مقاله راه اندازی کسب و کار اینترنتی را در سایت رسانه امین بخوانید
یادتان باشد، اگر ما قادریم که آن آدم گِلی را بسازیم، آنوقت قدرت و توانایی لازم برای اصلاح آن را هم داریم.
اگر بخواهیم، میتوانیم باورها، افکار و اعمالمان را تغییر دهیم و درنتیجه، نتیجه را عوض کنیم. بنابراین به طریقی میتوان گفت که ما در کنترل سرنوشتمان هستیم.
منبع مقاله تغییر باور در سایت محمد فرتاش